آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ خرداد ۱۴۰۳

    Steward

    ˈstuːərd ˈstjuːəd

    گذشته‌ی ساده:

    stewarded

    شکل سوم:

    stewarded

    سوم‌شخص مفرد:

    stewards

    وجه وصفی حال:

    stewarding

    شکل جمع:

    stewards

    توضیحات:

    شکل نوشتاری این لغت در معنای دوم برای جنس مؤنث: stewardess

    معنی steward | جمله با steward

    noun countable

    مدیر، مسئول، ناظر، مباشر، سرپرست، نیکدار

    our responsibility as stewards of the earth's resources

    مسئولیت ما به‌عنوان نیکداران منابع زمین

    The steward greeted the guests as they arrived at the event.

    مدیر هنگام ورود به مراسم به مهمانان خوش‌آمد گفت.

    noun countable

    سفر مهماندار (هواپیما یا کشتی)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The steward served drinks and snacks to the passengers on the airplane.

    مهماندار در هواپیما برای مسافران نوشیدنی و تنقلات آورد.

    The cruise ship steward was responsible for cleaning and maintaining the cabins.

    مهماندار کشتی کروز وظیفه‌ی نظافت و نگهداری کابین‌ها را بر عهده داشت.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی سرخدمتکار، سرپیشخدمت، کارپرداز

    The steward greeted guests at the door and directed them to their tables.

    سرخدمتکار جلوی در از مهمانان استقبال کرد و آن‌ها را به‌سمت میزهایشان راهنمایی کرد.

    The steward organized a special menu for the club's anniversary celebration.

    کارپرداز یک منوی ویژه برای جشن سالگرد باشگاه ترتیب داد.

    noun countable

    نماینده‌ی اتحادیه‌ی کارگری، نماینده‌ی سندیکا، نماینده‌ی اتحادیه‌ی صنفی

    As a steward, he was responsible for addressing workplace grievances.

    او به‌عنوان نماینده‌ی اتحادیه‌ی کارگری، مسئول رسیدگی به شکایات محل کار بود.

    The steward skillfully negotiated better working conditions for the employees.

    نماینده‌ی سندیکا به‌طرز ماهرانه‌ای در مورد شرایط کاری بهتر برای کارگران گفت‌وگو کرد.

    verb - intransitive verb - transitive

    سرپرستی کردن، به‌عنوان سرپرست خدمت کردن

    The CEO must steward the company through times of growth and change.

    مدیرعامل باید شرکت را در زمان‌های رشد و تغییر سرپرستی کند.

    The captain asked him to steward the ship while he was away.

    کاپیتان از او خواست تا زمانی که او غایب است، به‌عنوان سرپرست در کشتی خدمت کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد steward

    1. noun a manager
      Synonyms:
      manager director officer administrator agent keeper guardian foreman attendant custodian purser proctor curator magistrate waiter bailiff reeve shop-steward major-domo seneschal purveyor chamberlain manciple dapifer
    1. noun an attendant
      Synonyms:
      waiter waitress host hostess porter stewardess flight-attendant maitre-d

    سوال‌های رایج steward

    گذشته‌ی ساده steward چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده steward در زبان انگلیسی stewarded است.

    شکل سوم steward چی میشه؟

    شکل سوم steward در زبان انگلیسی stewarded است.

    شکل جمع steward چی میشه؟

    شکل جمع steward در زبان انگلیسی stewards است.

    وجه وصفی حال steward چی میشه؟

    وجه وصفی حال steward در زبان انگلیسی stewarding است.

    سوم‌شخص مفرد steward چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد steward در زبان انگلیسی stewards است.

    ارجاع به لغت steward

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «steward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/steward

    لغات نزدیک steward

    • - stew
    • - stew in one's own juice
    • - steward
    • - stewardess
    • - stewardship
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.