آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Proctor

ˈprɑːktər ˈprɒktə

معنی proctor

noun

وکیل قانونی، بازرس دانشجویان، متولی، ناظر، نایب، ممتحن، نظارت کردن، بازرسی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد proctor

  1. noun someone who supervises (an examination)
  1. verb watch over (students taking an exam, to prevent cheating)
    Synonyms:

ارجاع به لغت proctor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proctor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/proctor

لغات نزدیک proctor

پیشنهاد بهبود معانی