گذشتهی ساده:
monitoredشکل سوم:
monitoredسومشخص مفرد:
monitorsوجه وصفی حال:
monitoringشکل جمع:
monitorsناظر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
she was chosen to be monitor in work that day.
او در آن روز به عنوان ناظر کار انتخاب شد.
International monitors are keeping watch on the election process.
ناظران بینالمللی روند انتخابات را زیر نظر دارند.
کامپیوتر صفحه نمایش، دستگاه کنترل، نماگر، مانیتور
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
monitor room
اتاق کنترل
an electronic monitor
مانیتور الکترونیکی
an automatic missile monitor
دستگاه خودکار کنترل موشک
a heart monitor
مانیتور (دستگاه کنترل) قلب
(کلاس درس) مبصر
The monitor calls the roll every morning.
مبصر هر روز صبح حضور غیاب میکند.
The monitor in our classroom helps the teacher.
مبصر در کلاس درس ما به معلم کمک میکند.
نظارت کردن
It's important to monitor your heart rate during exercise.
نظارت بر ضربان قلب در طول ورزش بسیار مهم است.
The security guard was instructed to monitor the surveillance cameras.
به نگهبان امنیتی دستور داده شد که بر روی دوربینهای امنیتی نظارت داشته باشد.
(در رادیو) به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن، دیده بانی کردن
We monitor the enemy's radio broadcasts for military information.
ما برای کسب اطلاعات نظامی برنامههای رادیویی دشمن را خبرنیوشی میکنیم.
Radar stations are monitoring all our heavy bombers.
ایستگاههای رادار همهی بمبافکنهای سنگین ما را کنترل میکنند.
We monitor the upper air to collect evidence of atomic explosions.
ما جو فوقانی را برای گردآوری مدرک انفجار اتمی بررسی (تابشسنجی) میکنیم.
The sound quality must be carefully monitored.
چگونگی صدا باید با دقت واپاد شود (بررسی شود).
کلمه "monitor" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متعددی دارد که میتوان آنها را در زمینههای مختلف بررسی کرد. در اینجا به توضیح این کلمه و نکات جالب مرتبط با آن میپردازیم.
معانی و کاربردها
1. نظارت و پایش:
یکی از معانی اصلی "monitor" به معنای نظارت و پایش است. این واژه به فرایند بررسی و کنترل فعالیتها یا وضعیتهای مختلف اشاره دارد. به عنوان مثال، در محیطهای آموزشی، معلمان میتوانند پیشرفت دانشآموزان را "monitor" کنند تا از یادگیری آنان مطمئن شوند.
2. مانیتور (نمایشگر):
در دنیای فناوری اطلاعات، "monitor" به دستگاهی اشاره دارد که تصاویر و اطلاعات را به صورت بصری نمایش میدهد. مانیتورها به عنوان جزء اصلی کامپیوترها و سیستمهای الکترونیکی، اطلاعات را به کاربران نشان میدهند. انواع مختلفی از مانیتورها وجود دارد، از جمله CRT (کاتد ری) و LCD (کریستال مایع)، که هر یک ویژگیها و کاربردهای خاص خود را دارند.
3. نظارت بر سلامت:
در حوزه پزشکی، "monitor" به تجهیزاتی اشاره دارد که برای نظارت بر وضعیت سلامت بیماران استفاده میشوند. این دستگاهها میتوانند فشار خون، ضربان قلب و سایر نشانههای حیاتی را اندازهگیری کنند و اطلاعات را به پزشکان و کادر درمان ارائه دهند.
4. مدیریت پروژه:
در مدیریت پروژه، "monitoring" به فرایند پیگیری پیشرفت پروژه و ارزیابی انحرافات از برنامه زمانبندی اشاره دارد. این کار به مدیران کمک میکند تا تصمیمات بهتری بگیرند و منابع را به طور مؤثرتری مدیریت کنند.
نکات جالب
- ریشهشناسی:
واژه "monitor" از زبان لاتین گرفته شده است. کلمه "monere" به معنای "هشدار دادن" یا "نظارت کردن" است. این ریشه به وضوح نشاندهنده عملکرد اصلی این کلمه در زمینههای مختلف است.
- استفاده در زبانهای مختلف:
واژه "monitor" در بسیاری از زبانها به عنوان اصطلاحی فنی و عمومی شناخته میشود. به عنوان مثال، در زبان فارسی نیز کلمه "مانیتور" به طور رایج برای اشاره به نمایشگرها استفاده میشود.
- توسعه تکنولوژی:
با پیشرفت تکنولوژی، مانیتورها نیز بهبود یافتهاند و اکنون انواع بسیار پیشرفتهای از جمله مانیتورهای OLED و 4K در بازار موجود است که کیفیت تصویر بسیار بالایی را ارائه میدهند.
- نقش اساسی در امنیت:
در حوزه امنیت، "monitoring" به معنای نظارت بر فعالیتهای مشکوک و جمعآوری اطلاعات برای جلوگیری از تهدیدات امنیتی بسیار اهمیت دارد. سیستمهای دوربین مداربسته و نرمافزارهای امنیتی از جمله ابزارهایی هستند که برای این منظور به کار میروند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «monitor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/monitor