امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Invigilator

    ɪnˈvɪdʒəleɪt̬ər ɪnˈvɪdʒəleɪtə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      invigilators

    توضیحات

    در انگلیسی آمریکایی به‌جای invigilator از proctor استفاده می‌شود.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    انگلیسی بریتانیایی مراقب امتحان، مراقب، ناظر امتحان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - An invigilator is responsible for maintaining exam integrity.
    - مراقب مسئول حفظ یکپارچگی امتحان است.
    - Each student must show their ID to the invigilator before the test begins.
    - قبل‌از شروع امتحان، همه‌ی دانش‌آموزان باید کارت شناسایی خود را به مراقب امتحان نشان دهند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد invigilator

    1. noun a person who supervises students during an examination or assessment to ensure that the exam rules are followed

    ارجاع به لغت invigilator

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «invigilator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/invigilator

    لغات نزدیک invigilator

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دوفتیله ای دوقطعه ساز دولتمرد با نفوذ دون روال دون شمردن کسی دون پندارانه دونویسه دوکپهای دوگنجایشی دو آسه ای دچار اعتصاب دچار جنون آتش افروزی دچار روان تکان کردن دچار ضلالت شدن دچار غفلت دچارصفرا دچار تورم دچار دلهره دچار روان شیدایی دژ روان کردن روحیه