شکل جمع:
informantsآگاهیدهنده، خبررسان، مخبر، شکلدهنده، جاسوس، خبرچین، اطلاع رسان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The police used one of the prisoners as their informant.
پلیس از یکی از زندانیان بهعنوان خبرچین استفاده کرد.
For reasons of personal safety, the informant wishes to remain anonymous.
به دلایل امنیت شخصی، خبررسان مایل است ناشناس بماند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «informant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/informant