امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Misinform

ˌmɪsɪnˈfɔːrm ˌmɪsɪnˈfɔːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive C1
گمراه کردن، اطلاع غیرصحیح دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He was misinformed as to the true cause of his father's death.
- درمورد علت واقعی مرگ پدرش به او اطلاعات غلط داده بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد misinform

  1. verb give wrong information intentionally
    Synonyms:
    bait and switch cover up deceive disinform doublespeak double-talk lead astray lie misdirect misguide mislead misstate mousetrap pervert prevaricate put on put on an act put on false front put up smoke screen signify string along wrong steer
    Antonyms:
    inform tell all

لغات هم‌خانواده misinform

  • verb - transitive
    inform, misinform

ارجاع به لغت misinform

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «misinform» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misinform

لغات نزدیک misinform

پیشنهاد بهبود معانی