امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Informed

ɪnˈfɔːrmd ɪnˈfɔːmd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    informs
  • وجه وصفی حال:

    informing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
آگاه باخبر، مطلع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- informed citizenry
- شهروندان آگاه
- informed consent
- رضایت آگاهانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد informed

  1. adjective cognizant, conversant
    Synonyms:
    abreast acquainted apprized au courant au fait briefed enlightened erudite expert familiar in the know into knowledgeable know the score know what’s what learned on top of posted primed reliable savvy tuned in up up on up-to-date versant versed well-read wise to
    Antonyms:
    ignorant unaware uninformed unknowledgeable

لغات هم‌خانواده informed

ارجاع به لغت informed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «informed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/informed

لغات نزدیک informed

پیشنهاد بهبود معانی