گذشتهی ساده:
uppedشکل سوم:
uppedسوم شخص مفرد:
upsوجه وصفی حال:
uppingشکل جمع:
upsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تا حدی، به میزان
تا، حداکثر
تصمیمگیرندهی کاری بودن، کاری را برعهده داشتن، مسئول کاری بودن، مربوط شدن به کاری
دستها بالا!
دستها بالا! (به علامت تسلیم)
it's all up with him (or her etc)
کارش ساخته است، وضعش خراب است
(عامیانه) بیشیلهپیله، بیپردهپوشی، صادقانه
(عامیانه) در مقابل، رو در روی
(عامیانه) دچار مشکلات (بهویژه مشکلات مالی)
از بستر (بیماری) برخاسته و دوباره مشغول فعالیت (شده)
در فعالیت، مشغول، دست به کار
1- (انتصاب یا انتخابات و غیره) نامزد، کاندید 2- درحال محاکمه شدن، مورد محاکمه، در دست دادرسی، در دادگاه 3- ( عامیانه)حاضر به شرکت (درکاری)
پستی و بلندی، فراز و نشیب
درصدد، مشغول
تا بناگوش، (قرض یا گرفتار یا کار و غیره) تا خرخره
زنده باد...، مرحبا به ...
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/up