آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Uphill

ˌʌpˈhɪl ˌʌpˈhɪl

معنی uphill | جمله با uphill

noun adjective adverb C2

سربالایی، جاده سربالا، دشوار، مشکل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The road goes uphill.

جاده رو به بالا می‌رود.

Riding a bicycle uphill is difficult.

دوچرخه‌سواری در سربالایی دشوار است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an uphill city

یک شهر مرتفع

the uphill fight for the abolition of slavery

پیکار پر مشقت برای برانداختن بردگی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد uphill

  1. adjective going up
    Synonyms:
    rising ascending up climbing mounting sloping upward uprising skyward toward summit acclivous
    Antonyms:
  1. adjective difficult, laborious
    Antonyms:

Idioms

uphill battle

هفت‌خان رستم، کار خیلی سخت، شرایط بسیار دشوار

ارجاع به لغت uphill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uphill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uphill

لغات نزدیک uphill

پیشنهاد بهبود معانی