تلاش طاقتفرسا، مبارزه دشوار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Recovering from the illness was an uphill struggle.
بهبودی از بیماری یک تلاش طاقتفرسا بود.
Starting a new business is often an uphill struggle.
راه اندازی یک کسب و کار جدید اغلب یک مبارزه دشوار است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «uphill struggle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uphill-struggle