فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Uphill Struggle

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation
تلاش طاقت‌فرسا، مبارزه دشوار link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Recovering from the illness was an uphill struggle.
- بهبودی از بیماری یک تلاش طاقت‌فرسا بود.
- Starting a new business is often an uphill struggle.
- راه اندازی یک کسب و کار جدید اغلب یک مبارزه دشوار است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد uphill struggle

  1. noun difficult project
    Synonyms:
    difficult task hard work tough assignment uphill battle tall order

ارجاع به لغت uphill struggle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uphill struggle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uphill-struggle

لغات نزدیک uphill struggle

پیشنهاد بهبود معانی