به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Moot

muːt muːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive adjective
    بحث، مجلس خطابه و مناظره، انجمن، شورا، مطرح کردن، دادخواهی کردن، قابل بحث
    • - What could have happened is still a moot problem.
    • - آنچه که ممکن بود اتفاق بیفتد هنوز هم مسئله‌ی بحث‌برانگیزی است.
    • - words of moot etymology
    • - واژه‌هایی که ریشه‌ی آن‌ها قابل‌بحث است
    • - After his suicide, all claims against him were declared to be moot.
    • - پس از خودکشی، کلیه‌ی ادعاها علیه او بی‌مورد اعلام شدند.
    • - I opposed that proposal when it was mooted a year ago.
    • - یک سال پیش هنگامی که آن پیشنهاد عنوان شد با آن مخالفت کردم.
    • - He also mooted the subject of new taxes.
    • - او موضوع مالیاتهای جدید را هم پیش کشید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد moot

  1. adjective doubtful, arguable
    Synonyms: at issue, contestable, controversial, debatable, disputable, dubious, open, open to debate, problematic, questionable, suspect, uncertain, undecided, unresolved, unsettled
    Antonyms: decided, definite, proven, resolved

Collocations

  • moot point

    نکته‌ی قابل‌بحث، موضوع جستارپذیر، هرچیز قابل‌طرح

ارجاع به لغت moot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/moot

لغات نزدیک moot

پیشنهاد بهبود معانی