آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Moot

muːt muːt

معنی moot | جمله با moot

noun verb - transitive adjective

بحث، مجلس خطابه و مناظره، انجمن، شورا، مطرح کردن، دادخواهی کردن، قابل بحث

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

What could have happened is still a moot problem.

آنچه که ممکن بود اتفاق بیفتد هنوز هم مسئله‌ی بحث‌برانگیزی است.

words of moot etymology

واژه‌هایی که ریشه‌ی آن‌ها قابل‌بحث است

نمونه‌جمله‌های بیشتر

After his suicide, all claims against him were declared to be moot.

پس از خودکشی، کلیه‌ی ادعاها علیه او بی‌مورد اعلام شدند.

I opposed that proposal when it was mooted a year ago.

یک سال پیش هنگامی که آن پیشنهاد عنوان شد با آن مخالفت کردم.

He also mooted the subject of new taxes.

او موضوع مالیاتهای جدید را هم پیش کشید.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد moot

Collocations

moot point

نکته‌ی قابل‌بحث، موضوع جستارپذیر، هرچیز قابل‌طرح

ارجاع به لغت moot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moot

لغات نزدیک moot

پیشنهاد بهبود معانی