فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Moose

muːs muːs

شکل جمع:

moose

توضیحات:

در انگلیسی بریتانیایی گاهی به‌جای moose از elk استفاده می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جانورشناسی موس، گوزن شمالی (درشت‌هیکل‌ترین نوع گوزن که در آمریکای شمالی و بخش‌هایی از اوراسیا ساکن است)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The moose wandered through the dense forest.

گوزن شمالی در میان جنگل انبوه پرسه می‌زد.

A family of moose crossed the road unexpectedly.

خانواده‌ای از گوزن‌های شمالی به‌طور غیرمنتظره‌ای از جاده عبور کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A majestic moose stood by the river, drinking water.

یک گوزن شمالی عظیم‌الجثه در کنار رودخانه ایستاده بود و آب می‌خورد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد moose

  1. noun large northern deer with enormous flattened antlers in the male; called `elk' in Europe and `moose' in North America
    Synonyms:
    elk European elk alces-alces

ارجاع به لغت moose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moose

لغات نزدیک moose

پیشنهاد بهبود معانی