Undecided

ˌʌndɪˈsaɪdɪd ˌʌndɪˈsaɪdɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more undecided
  • صفت عالی:

    most undecided

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
نامعلوم، دودل، مردد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She is still undecided about marriage.
- هنوز درمورد ازدواج مردد است.
- The date of the meeting is still undecided.
- تاریخ جلسه هنوز تعیین نشده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد undecided

  1. adjective not sure, not definite
    Synonyms: ambivalent, betwixt and between, blowing hot and cold, borderline, debatable, dithering, doubtful, dubious, equivocal, hemming and hawing, hesitant, iffy, indecisive, indefinite, in the middle, irresolute, moot, of two minds, on the fence, open, pendent, pending, running hot and cold, tentative, torn, uncertain, unclear, uncommitted, undetermined, unfinished, unsettled, unsure, up in the air, vague, waffling, wavering, wishy-washy
    Antonyms: certain, decided, definite, determined, settled, sure, undoubted

ارجاع به لغت undecided

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undecided» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undecided

لغات نزدیک undecided

پیشنهاد بهبود معانی