فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Torn

tɔːrn tɔːn

مصدر:

tear

گذشته‌ی ساده:

tore

شکل سوم:

torn

سوم‌شخص مفرد:

tears

وجه وصفی حال:

tearing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

شکل سوم فعل tear

The strong wind had torn the branches off the tree during the storm.

باد شدید در طول طوفان شاخه‌های درخت را کنده بود.

The dog had torn the cushion apart while playing in the living room.

سگ، هنگام بازی در اتاق نشیمن، کوسن را پاره کرده بود.

adjective C2

دودل، مردد، بلاتکلیف، متردد، سرگردان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She was torn between accepting the job offer in a big city or staying in her small hometown.

او بین پذیرش پیشنهاد شغلی در شهری بزرگ یا ماندن در زادگاه کوچک خود دودل بود.

The student was torn between studying abroad for a semester or staying at her home university.

دانشجو بین تحصیل در خارج از کشور برای یک ترم یا ماندن در دانشگاه محل زندگی خود مردد بود.

adjective

پاره، تکه‌پاره، شکافته، دریده

The torn fabric was no longer usable.

پارچه‌ی پاره‌ دیگر قابل استفاده نبود.

She picked up the torn letter from the ground.

او نامه‌ی پاره‌شده را از روی زمین برداشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد torn

  1. adjective cut open
    Synonyms:
    split broken damaged cracked ripped sliced cut slashed gashed severed lacerated divided fractured rent ruptured burst cleaved snapped mangled ragged impaired shabby wrenched
    Antonyms:
    perfect fixed healed mended
  1. adjective undecided
    Synonyms:
    uncertain unsure divided wavering vacillating irresolute of two minds split
    Antonyms:
    certain sure decided resolute

Idioms

be torn between a and b

میان a و b گیر کردن، (نسبت به دو چیز) در دو جهت مخالف کشیده شدن

ارجاع به لغت torn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «torn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/torn

لغات نزدیک torn

پیشنهاد بهبود معانی