امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rent

rent rent
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rented
  • شکل سوم:

    rented
  • سوم‌شخص مفرد:

    rents
  • وجه وصفی حال:

    renting
  • شکل جمع:

    rents

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive A2
اجاره کردن، کرایه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I rented his house.
- خانه‌ی او را اجاره کردم.
- Ghodsi had rented her apartment to me.
- قدسی آپارتمانش را به من اجاره داده بود.
- to rent a bicycle
- دوچرخه کرایه کردن
- a rented car
- ماشین کرایه‌شده
- This house rents for $800 a month.
- اجاره‌ی این خانه ماهی 800 دلار است.
noun countable
اجاره، کرایه، بهره
- How much is the rent for this house?
- اجاره‌ی این خانه چقدر است؟
- I pay my rent regularly.
- اجاره‌ی خود را مرتباً می‌پردازم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rent

  1. noun fee paid for use, service, or privilege
    Synonyms: hire, lease, payment, rental, tariff
    Antonyms: purchase
  2. noun opening, split
    Synonyms: breach, break, chink, cleavage, crack, discord, dissension, division, faction, fissure, flaw, fracture, gash, hole, perforation, rift, rip, rupture, schism, slash, slit, tatter, tear
    Antonyms: closed
  3. verb pay or charge fee for use, service, or privilege
    Synonyms: allow the use of, borrow, charter, contract, engage, hire, lease, lend, let, loan, make available, put on loan, sublet, take it
    Antonyms: buy, purchase

ارجاع به لغت rent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rent

لغات نزدیک rent

پیشنهاد بهبود معانی