با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Loan

loʊn ləʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    loaned
  • شکل سوم:

    loaned
  • سوم شخص مفرد:

    loans
  • وجه وصفی حال:

    loaning
  • شکل جمع:

    loans

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun B1
    وام، قرض، قرضه، عاریه، واژه عاریه
    • - May I have the loan of your dictionary?
    • - ممکن است لغت‌نامه خود را به من قرض بدهید؟
    • - The paintings are on loan from the national museum.
    • - این نقاشی‌ها از موزه‌ی ملی به امانت گرفته شده‌است.
    • - a bank loan
    • - وام بانکی
    • - an interest-free loan
    • - وام بی‌بهره، قرض‌الحسنه
    • - a one-hundred-Toman loan
    • - یک وام صد تومانی
    • - to make a loan of something
    • - چیزی را قرض دادن
    • - the loan of a pen
    • - قرض دادن قلم
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
  • verb - transitive
    عاریه دادن، قرض دادن
    • - He loaned me two hundred dollars.
    • - دویست دلار به من وام داد.
    • - The engineer had been loaned to us by the university.
    • - دانشگاه آن مهندس را به ما قرض داده‌بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد loan

  1. noun money given temporarily
    Synonyms: accommodation, advance, allowance, credit, extension, floater, investment, mortgage, time payment, trust
  2. verb give money, possession temporarily
    Synonyms: accommodate, advance, allow, credit, lay on one, lend, let out, provide, score, scratch, stake, touch
    Antonyms: borrow

Collocations

  • on loan

    به قرض (داده شده)، ودیعه دادن، به امانت

ارجاع به لغت loan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «loan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/loan

لغات نزدیک loan

پیشنهاد بهبود معانی