آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ آذر ۱۴۰۴

    Loan

    loʊn ləʊn

    گذشته‌ی ساده:

    loaned

    شکل سوم:

    loaned

    سوم‌شخص مفرد:

    loans

    وجه وصفی حال:

    loaning

    شکل جمع:

    loans

    معنی loan | جمله با loan

    noun countable B1

    اقتصاد وام، قرض

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    The company secured a large loan to expand its operations.

    شرکت برای گسترش فعالیت‌هایش، وام بزرگی دریافت کرد.

    Without a loan, many students cannot afford university tuition.

    بدون وام، بسیاری از دانشجویان نمی‌توانند هزینه‌ی شهریه‌ی دانشگاه را پرداخت کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a bank loan

    وام بانکی

    an interest-free loan

    وام بی‌بهره، قرض‌الحسنه

    a one-hundred-Toman loan

    یک وام صد تومانی

    noun countable uncountable C1

    قرض دادن، قرض گرفتن، به امانت دادن، به امانت گرفتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The paintings are on loan from the national museum.

    این نقاشی‌ها از موزه‌ی ملی به امانت گرفته شده‌است.

    May I have the loan of your dictionary?

    ممکن است لغت‌نامه خود را به من قرض بدهید؟

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the loan of a pen

    قرض دادن قلم

    to make a loan of something

    چیزی را قرض دادن

    verb - transitive

    عاریه دادن، قرض دادن، امانت دادن

    He loaned me two hundred dollars.

    دویست دلار به من قرض داد.

    The engineer had been loaned to us by the university.

    دانشگاه آن مهندس را به ما قرض داده‌ بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد loan

    1. noun money given temporarily
      Synonyms:
      advance credit allowance mortgage investment accommodation extension trust time payment floater
    1. verb give money, possession temporarily
      Synonyms:
      lend allow advance provide credit accommodate let out lay on one stake touch score scratch
      Antonyms:
      borrow

    Collocations

    on loan

    به قرض (داده شده)، ودیعه دادن، به امانت

    call loan

    وام دیداری

    callable loan

    وام پیش‌پرداخت‌پذیر (که وام گیرنده می‌تواند پیش از موعد بازپرداخت کند)

    inventory loan

    وام تأمین موجودی

    pay back a loan

    بازپرداخت وام

    Collocations بیشتر

    call in a loan

    درخواست بازپرداخت وام

    سوال‌های رایج loan

    گذشته‌ی ساده loan چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده loan در زبان انگلیسی loaned است.

    شکل سوم loan چی میشه؟

    شکل سوم loan در زبان انگلیسی loaned است.

    شکل جمع loan چی میشه؟

    شکل جمع loan در زبان انگلیسی loans است.

    وجه وصفی حال loan چی میشه؟

    وجه وصفی حال loan در زبان انگلیسی loaning است.

    سوم‌شخص مفرد loan چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد loan در زبان انگلیسی loans است.

    ارجاع به لغت loan

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «loan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/loan

    لغات نزدیک loan

    • - loam
    • - loamy
    • - loan
    • - loan collection
    • - loan shark
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.