فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tariff

ˈtærɪf ˈtærɪf

شکل جمع:

tariffs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

اقتصاد تعرفه، تعرفه گمرگی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

the tariff on wool

مالیات گمرکی پشم

rooms and meals at the lowest tariffs in town

اتاق (هتل) و خوراک به نازل‌ترین قیمت در شهر

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to remove all tariff barriers

کلیه‌ی موانع گمرکی را برطرف کردن

verb - transitive

اقتصاد تعرفه‌بندی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tariff

  1. noun tax or fee
    Synonyms:
    tax charge fee cost price rate levy duty toll assessment impost tab price tag

ارجاع به لغت tariff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tariff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tariff

لغات نزدیک tariff

پیشنهاد بهبود معانی