آخرین به‌روزرسانی:

Lease

liːs liːs

گذشته‌ی ساده:

leased

شکل سوم:

leased

سوم‌شخص مفرد:

leases

وجه وصفی حال:

leasing

شکل جمع:

leases

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

قرارداد اجاره، اجاره‌نامه، اجاره‌نام‌چه

a new lease of life

عمر دوباره

give somebody a new lease of life

حیات تازه‌ای به کسی دادن، روح تازه‌ای در کالبد کسی دمیدن، خون تازه‌ای در رگ‌های کسی به جریان انداختن، عمر دوباره‌ای دادن به

نمونه‌جمله‌های بیشتر

get a new lease of life

زندگی دوباره‌ای یافتن، خون تازه‌ای در رگ‌های کسی دویدن

noun countable

(مدت) اجاره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

by/on lease

در اجاره، به اجاره

a two-year lease

اجاره‌ی دوساله

noun countable

مورد اجاره

verb - transitive countable

اجاره کردن

take by/on lease

اجاره کردن

verb - transitive countable

اجاره دادن

The lease expires next month.

ماه آینده مدت اجاره سر می‌آید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lease

  1. verb rent object, residence
    Synonyms:
    rent out let hire sublet sublease charter loan
    Antonyms:
    sell

ارجاع به لغت lease

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lease» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lease

لغات نزدیک lease

پیشنهاد بهبود معانی