آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Hire

    haɪr haɪə

    گذشته‌ی ساده:

    hired

    شکل سوم:

    hired

    سوم‌شخص مفرد:

    hires

    وجه وصفی حال:

    hiring

    شکل جمع:

    hires

    معنی hire | جمله با hire

    noun B1

    کرایه، اجاره، مزد، اجرت، استخدام

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    This laborer is worthy of his hire.

    این کارگر استحقاق مزد خود را دارد.

    They are in the hire of a big corporation.

    آنان در استخدام یک شرکت بزرگ هستند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Talented physicians who hire themselves out to the highest bidders.

    پزشکان حاذقی که برای هرکه بیشتر پول بدهد، کار می‌کنند.

    We had to hire the farm work done.

    برای اجرای کارهای مزرعه مجبور بودیم مزد بدهیم.

    Tractors go on hire from farm to farm.

    تراکتورها در مزارع مختلف کرایه‌ای کار می‌کنند.

    boats for hire

    قایق کرایه‌ای

    verb - transitive

    کرایه کردن، اجیرکردن، استخدام کردن، کرایه دادن (گاهی با out )

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Hiring a taxi costs a little more but it is worth it.

    کرایه‌ی تاکسی کمی بیشتر است؛ ولی می‌ارزد.

    The factory will hire fifty new workers.

    کارخانه پنجاه کارگر جدید خواهد گرفت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a hired hand

    کارگر کشاورزی

    the hiring of new teachers

    استخدام آموزگاران جدید

    a hired killer

    آدمکش مزدور

    a hired car

    ماشین کرایه‌ای

    a hired donkey

    خر سلاک، الاغ مکاری

    I hired a taxi to the airport.

    تا فرودگاه یک تاکسی کرایه کردم.

    Sorry, all our cars are hired out.

    متأسفم همه‌ی ماشین‌های ما به کرایه رفته‌اند.

    He hires out horses.

    او اسب کرایه می‌دهد.

    hire in

    به استخدام درآمدن، به کار گماشته شدن

    hire out

    (به‌ویژه کارگر) روزمزدی کردن، اجیر شدن، مزدور شدن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hire

    1. verb commission for responsibility, use
      Synonyms:
      employ use utilize exploit engage take on appoint select commission authorize delegate contract for secure obtain procure retain book place put to work fill a position find help bring in bring on board sign on sign up enlist draft give work give job to give a break put on pledge promise lease rent let sublease sublet carry occupy pick ink charter truck with make use of
      Antonyms:
      fire discharge lay off let go

    Collocations

    for hire (or on hire)

    کرایه‌ای، در برابر مزد یا اجرت، سلاکی

    hired girl

    کلفت (به‌ویژه در خانه‌های روستایی و مزارع)

    سوال‌های رایج hire

    گذشته‌ی ساده hire چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده hire در زبان انگلیسی hired است.

    شکل سوم hire چی میشه؟

    شکل سوم hire در زبان انگلیسی hired است.

    شکل جمع hire چی میشه؟

    شکل جمع hire در زبان انگلیسی hires است.

    وجه وصفی حال hire چی میشه؟

    وجه وصفی حال hire در زبان انگلیسی hiring است.

    سوم‌شخص مفرد hire چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد hire در زبان انگلیسی hires است.

    ارجاع به لغت hire

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hire

    لغات نزدیک hire

    • - hiram
    • - hircine
    • - hire
    • - hire purchase
    • - hired
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.