آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ شهریور ۱۴۰۴

    Overtime

    ˈoʊvərtaɪm ˈəʊvətaɪm

    معنی overtime | جمله با overtime

    adverb noun uncountable B2

    اضافه‌کاری (کار مازاد بر ساعات معمول)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    Overtime is sometimes necessary in busy seasons.

    اضافه‌کاری گاهی در فصل‌های شلوغ ضروری است.

    He often works overtime to meet project deadlines.

    او اغلب برای رسیدن به ضرب‌الاجل‌های پروژه، اضافه‌کاری می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    overtime pay

    پرداخت بابت اضافه کار

    adverb noun uncountable

    انگلیسی آمریکایی ورزش وقت اضافه (که در صورت مساوی بودن طرفین داده می شود تا برنده معلوم شود)

    در انگلیسی بریتانیایی از extra time استفاده می‌شود.

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Overtime scores were 12 and 15.

    امتیازات وقت اضافه عبارت‌ بودند از: ۱۲ و ۱۵.

    The referee announced five minutes of overtime.

    داور، پنج دقیقه وقت اضافه اعلام کرد.

    noun uncountable

    اضافه‌کاری (دستمزد اضافه‌کاری)

    Many workers rely on overtime to supplement their income.

    بسیاری از کارگران برای افزایش درآمد خود روی اضافه‌کاری حساب می‌کنند.

    Overtime is compensated at a higher rate than regular hours.

    اضافه‌کاری با نرخ بالاتری نسبت به ساعات عادی پرداخت می‌شود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد overtime

    1. adjective far into the night
      Synonyms:
      additional supplementary added
    1. noun playing time beyond regulation, to break a tie
      Synonyms:
      extra-time extra pay additional pay larger check late hours
      Antonyms:
      regulation time

    لغات هم‌خانواده overtime

    • noun
      time, overtime, timer, timing, timelessness
    • adjective
      timeless, timely
    • verb - transitive
      time
    • adverb
      timelessly

    ارجاع به لغت overtime

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «overtime» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overtime

    لغات نزدیک overtime

    • - overthinker
    • - overthrow
    • - overtime
    • - overtly
    • - overtness
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.