شکل جمع:
overtimesبیش از وقت معین، بهطور اضافه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
overtime pay
پرداخت بابت اضافه کار
اضافهکار، فزون کار، اضافه کاری، فزون کاری، وابسته به اضافه کار یا اضافه وقت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(مسابقات ورزشی) وقت اضافی (که در صورت مساوی بودن طرفین داده می شود تا برنده معلوم شود)، اضافه وقت
Overtime scores were 12 and 15.
امتیازات وقت اضافی عبارتبودند از: 12 و 15.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «overtime» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overtime