اضافهکاری (کار مازاد بر ساعات معمول)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی متوسط
Overtime is sometimes necessary in busy seasons.
اضافهکاری گاهی در فصلهای شلوغ ضروری است.
He often works overtime to meet project deadlines.
او اغلب برای رسیدن به ضربالاجلهای پروژه، اضافهکاری میکند.
overtime pay
پرداخت بابت اضافه کار
انگلیسی آمریکایی ورزش وقت اضافه (که در صورت مساوی بودن طرفین داده می شود تا برنده معلوم شود)
در انگلیسی بریتانیایی از extra time استفاده میشود.
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ورزش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Overtime scores were 12 and 15.
امتیازات وقت اضافه عبارت بودند از: ۱۲ و ۱۵.
The referee announced five minutes of overtime.
داور، پنج دقیقه وقت اضافه اعلام کرد.
اضافهکاری (دستمزد اضافهکاری)
Many workers rely on overtime to supplement their income.
بسیاری از کارگران برای افزایش درآمد خود روی اضافهکاری حساب میکنند.
Overtime is compensated at a higher rate than regular hours.
اضافهکاری با نرخ بالاتری نسبت به ساعات عادی پرداخت میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «overtime» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overtime