گذشتهی ساده:
timedشکل سوم:
timedسومشخص مفرد:
timesشکل جمع:
timingsتنظیم وقت، زمانگیری
تنظیم سرعت چیزی، تنظیم وقت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The timing of the attack was perfect.
تعیین وقت حمله حرف نداشت.
گذشتهی ساده timing در زبان انگلیسی timed است.
شکل سوم timing در زبان انگلیسی timed است.
شکل جمع timing در زبان انگلیسی timings است.
سومشخص مفرد timing در زبان انگلیسی times است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «timing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/timing