با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Timer

ˈtaɪmər ˈtaɪmə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    timers

معنی

noun
کسی که وقت را نگه می‌دارد، ساعت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد timer

  1. noun (sports) an official who keeps track of the time elapsed
    Synonyms: timekeeper

لغات هم‌خانواده timer

ارجاع به لغت timer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «timer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/timer

لغات نزدیک timer

پیشنهاد بهبود معانی