گذشتهی ساده:
timedشکل سوم:
timedوجه وصفی حال:
timingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
چند بار
چندبار، چندین بار
مطابق یا همراه با زمان، مطلع به آخرین اطلاعات، آگاه بر اوضاع زمانه
در میان دو زمان یا دوره، در آن میان
گهگاه، گاهبهگاه، برخی از اوقات
قدیمی مسلک، عقبافتاده، امل، از حال بیخبر
drastic times call for drastic measures
در شرایط سخت لازم است اقدامات جدی انجام شود (شرایط سخت، اقدامات جدی را میطلبد)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «times» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/times