آخرین فرصت خرید اشتراک با ۲۰٪ تخفیف جمعه‌ی طلایی 🎁

Tours

ˈtʊrz tʊəz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    toured
  • شکل سوم:

    toured
  • وجه وصفی حال:

    touring

معنی

A2
شهر تور (در مرکز فرانسه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tours

  1. noun A period of time spent in military service
    Synonyms: times, stretches, hitches, enlistments
  2. noun A shift of work
    Synonyms: stints, watches, turns, tricks, times, stretches, spells, shifts, hitches, goes, bouts, assignments
  3. noun A time for working (after which you will be relieved by someone else)
    Synonyms: journeys, voyages, safaris, pilgrimages, turns, travels, circuits, promenades, spells, expeditions, trips, goes, excursions
  4. noun A circuit
    Synonyms: rounds, turns, orbits, cycles, circuits, circles
  5. verb
    Synonyms: visits, rides, journeys, courses

ارجاع به لغت tours

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tours» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tours

لغات نزدیک tours

پیشنهاد بهبود معانی