با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Nowadays

    ˈnaʊədeɪz ˈnaʊədeɪz
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adverb B1
    امروزه، این روزها

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Nowadays the young don't show respect toward the old.
    - امروزه جوانان احترامی برای پیران قائل نیستند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد nowadays

    1. adverb At the present; these days
      Synonyms: now, today
    2. adjective At the present
      Synonyms: in these days, these-days, in this age, in the present age
    3. noun The current time
      Synonyms: present, now, today

    ارجاع به لغت nowadays

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «nowadays» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nowadays

    لغات نزدیک nowadays

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار