فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Nowhere

ˈnoʊwer ˈnəʊweə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb countable B1
    ( nowheres ) هیچ‌جا، هیچ‌کجا، در هیچ مکان
    • - This kind of talking will get you nowhere!
    • - این‌طور حرف‌زدن تو را به جایی نخواهد رساند!
    • - The poor old man has nowhere to go.
    • - پیرمرد بیچاره هیچ جایی را ندارد که برود.
    • - Today I have gone nowhere.
    • - امروز هیچ‌جا نرفته‌ام.
    • - The book was nowhere to be found.
    • - اصلاً نمی‌شد کتاب را پیدا کرد.
    • - He came out of nowhere and won the elections!
    • - او از هیچ جا سردرآورد و انتخابات را برد!
    • - He is nowhere near as intelligent as I thought.
    • - او از آنچه که فکر می‌کردم خیلی کم‌هوش‌تر است.
    • - He lives in the middle of nowhere.
    • - او در وسط یک جای دورافتاده و ناشناخته زندگی می‌کند.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت nowhere

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nowhere» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nowhere

لغات نزدیک nowhere

پیشنهاد بهبود معانی