روزها، هنگام روز، در هر روز (بهطور مکرر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He sleeps days and works nights.
روزها میخوابد و شبها کار میکند.
My sister works days and goes to school nights.
خواهرم هنگام روز کار میکند و هنگام شب به مدرسه میرود.
چند روز پیش
دوران خوش (یا بد) گذشته
روزها (یا سالهای) رونق و فراوانی
یکی از آن روزهای کذایی، روز بدبیاری
خوشا به حال آن روزها!، چه روزهایی!
ایام خوش، دوران کامیابی و خوشی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «days» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/days