گذشتهی ساده:
termedشکل سوم:
termedوجه وصفی حال:
termingشرایط، مفاد، شروط، ضوابط، مقررات
The contract outlines the terms of the partnership clearly.
در این قرارداد مفاد مشارکت بهوضوح مشخص شده است.
We need to negotiate the terms before signing the agreement.
قبلاز امضای قرارداد باید در مورد شرایط مذاکره کنیم.
رابطه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They are on friendly terms with their neighbors.
آنها با همسایگان خود رابطهای دوستانه دارند.
They are on friendly terms after resolving their differences.
آنها پساز حل اختلافاتشان، رابطهای دوستانه دارند.
تناقض کلام، تناقضگویی
get (or be) on intimate terms with someone
با کسی صمیمی بودن، با کسی خیلی نزدیک بودن
دارای روابط حسنه، در گفتگو با هم
(be) on speaking terms (with someone)
با کسی قهر نبودن، (با کسی) روابط حسنه داشتن
مطیع کردن، وادار به پذیرش کردن، (به زور) قبولاندن
به توافق رسیدن
رکوراست، بیشیلهپیله، با صراحت کامل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «terms» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/terms