گذشتهی ساده:
parredشکل سوم:
parredسومشخص مفرد:
parsوجه وصفی حال:
parringشکل جمع:
parsبرابری، تساوی، تعادل، بهای رسمی سهم، برابر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He bought the stocks at par and sold them above par.
او سهام را به ارزش اسمی آن خرید و بالاتر از ارزش اسمی فروخت.
Hafez and his contemporaries were by no means up on a par.
حافظ و شاعران معاصر او اصلاً همتراز نبودند.
poetry that is above par
شعری که از حد معمول بهتر است
I am not feeling up to par today.
امروز حالم مثل همیشه نیست.
As far as skill goes, these two players are on a par with each other.
از نظر مهارت این دو بازیکن با هم برابرند.
He didn't play up to par.
او بهخوبی همیشهاش بازی نکرد.
Her latest poem is not up to par.
آخرین شعر او به خوبی اشعار دیگر او نیست.
به بهای اسمی، به همان قیمتی که روی سهم یا ورقهی بهادار ذکر شده
دارای کسالت، ناخوش، کسل، کمتر از حد معمول
طبق معمول، مانند همیشه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «par» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/par