معنی equivalence به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ɪˈkwɪvələns ɪˈkwɪvələns

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun uncountable
تعادل، برابری، هم‌سنگی، تساوی، هم‌چندی، تبدیل‌پذیری
- - the equivalent of paper money and coins
- - تبدیل‌پذیری اسکناس و سکه
noun uncountable
شیمی برابری، ترکیب‌پذیری، کنش‌‌برابری
لیست لغات شیمی در انگلیسی

پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد equivalence

noun sameness, similarity

Synonyms: adequation, agreement, alikeness, compatibility, conformity, correlation, correspondence, equality, evenness, exchangeability, identity, interchangeability, interchangeableness, likeness, match, par, parallel, parity, synonym, synonymy

Antonyms: difference, dissimilarity, inequality, unlikeness

لغات هم‌خانواده equivalence

noun
equivalence, equivalent
adjective
equivalent

ارجاع به لغت equivalence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «equivalence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/equivalence

لغات نزدیک equivalence

پیشنهاد بهبود معانی

دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری