شکل جمع:
synonyms(واژه یا عبارت) مترادف، هممعنی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
I always struggle to find the right synonym to use in my essays.
همیشه برای پیدا کردن واژهی مترادف درست برای استفاده در انشاهایم مشکل دارم.
The teacher asked the students to find a synonym for each word in their vocabulary list.
معلم از دانشآموزان خواست که برای هر یک از کلمات فهرست واژگان خود واژهی مترادف پیدا کنند.
تداعیگر، یادآور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
In literature, a character's name can become a synonym for bravery.
در ادبیات، نام یک شخصیت میتواند یادآور شجاعت شود.
Her kindness became a synonym for compassion in our community.
مهربانی او تداعیگر شفقت در جامعهی ما شد.
مجاز (واژه)
Finding a "synonym" for a complex term can simplify communication.
یافتن یک مجازواژه برای یک اصطلاح پیچیده میتواند ارتباط را ساده کند.
A "synonym" can sometimes clarify complex ideas.
یک مجازواژه گاهی اوقات میتواند ایدههای پیچیده را روشن کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «synonym» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/synonym