آخرین به‌روزرسانی:

حجم به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مقداری از فضا که جسم آن را اشغال می‌کند

فونتیک فارسی

hajm
اسم

volume, bulk, mass, size, dimension

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

حجم کاری که باید انجام می‌شد او را هراسان کرد.

He was daunted by the volume of work to be done.

حجم صادرات

the volume of exports

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حجم

  1. مترادف:
    جرم شکل
  1. مترادف:
    گنج گنجایش
  1. مترادف:
    اندازه
  1. مترادف:
    ظرفیت

ارجاع به لغت حجم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حجم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حجم

لغات نزدیک حجم

پیشنهاد بهبود معانی