آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Communication

kəˌmjuːnɪˈkeɪʃn kəˌmjuːnɪˈkeɪʃn

شکل جمع:

communications

معنی communication | جمله با communication

noun uncountable B1

ارتباط، مکالمه، گفتگو

Some animals have effective systems of communication.

برخی جانوران از سیستم مؤثر ارتباطی برخوردارند.

In this class only written communication is taught.

در این کلاس فقط بیان کتبی (آیین نگارش) یاد داده می‌شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

mass communication

ارتباط همگانی

the communication of ideas

تبادل اندیشه‌ها

noun countable formal

پیام، اطلاعیه، نامه، اعلامیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

They issued a communication announcing the new policy.

آن‌ها اعلامیه‌ای صادر کردند که سیاست جدید را اعلام می‌کرد.

Please respond to this communication as soon as possible.

لطفاً به این پیام در اسرع وقت پاسخ دهید.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد communication

Collocations

communication cord

(انگلیس - در اتوبوس و ترن) طناب زنگ (ریسمان یا طنابی که وقتی آن را بکشند زنگی به صدا در می‌آید)

communication satellites

ماهواره‌های رسانگر (مخابراتی)

لغات هم‌خانواده communication

سوال‌های رایج communication

شکل جمع communication چی میشه؟

شکل جمع communication در زبان انگلیسی communications است.

ارجاع به لغت communication

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «communication» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/communication

لغات نزدیک communication

پیشنهاد بهبود معانی