شکل جمع:
utterancesادا ، اظهار، سخن، نطق، گفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a man who had no gift of utterance
مردی که از سخنوری بیبهره بود
His public utterances did not match his private deeds.
حرفهای او در ملأ عام با اعمال او در خلوت جور در نمیآمد.
his final utterance
آخرین گفتهی او
بر زبان آوردن، بیان کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «utterance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/utterance