آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ خرداد ۱۴۰۳

    Vent

    vent vent

    گذشته‌ی ساده:

    vented

    شکل سوم:

    vented

    سوم‌شخص مفرد:

    vents

    وجه وصفی حال:

    venting

    شکل جمع:

    vents

    معنی vent | جمله با vent

    noun

    دریچه (چیزی که به هوا یا دود یا گاز اجازه‌ی ورود به یا خروج از یک فضای بسته را می‌دهد)

    Each room has a vent.

    هر اتاق یک دریچه دارد.

    The vents could be closed.

    می‌توان دریچه‌ها را بست.

    noun countable

    پوشاک چاک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    She adjusted the vent on her skirt.

    چاک دامنش را تنظیم کرد.

    I prefer dresses with vents.

    لباس‌هایی را ترجیح می‌دهم که چاک دارند.

    verb - intransitive verb - transitive C2

    بیرون ریختن، خالی کردن، نشان دادن (خشم و غیره)، خشم خود را خالی کردن

    I decided to vent my frustrations.

    تصمیم گرفتم ناراحتی‌هایم را بیرون بریزم.

    Sometimes I just need to vent.

    گاهی‌وقت‌ها باید خشمم را خالی کنم.

    verb - transitive

    بیرون فرستادن، تخلیه کردن، تخلیه شدن، بیرون رفتن (هوا یا دود یا گاز)

    He opened the window to vent out the unpleasant smell from the room.

    پنجره را باز کرد تا بوی نامطبوع اتاق بیرون برود.

    The chimney vents smoke.

    دودکش دود را در زمستان بیرون می‌فرستد.

    noun

    جانورشناسی مخرج

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    The bird's vent allows it to excrete waste.

    مخرج پرنده به آن امکان می‌دهد مواد زائد را دفع کند.

    The vet examined the bird's vent.

    دام‌پزشک مخرج پرنده را معاینه کرد.

    noun

    سوراخ مخزن (در سلاح سرپُر)

    The vent was clogged with dirt.

    سوراخ مخزن با گردوخاک مسدود شده بود.

    The gunsmith examined the vent of the antique rifle.

    اسلحه‌ساز سوراخ مخزن تفنگ آنتیک را بررسی کرد.

    noun

    (انگلیسی اسکاتلندی) دودکش

    The dense fog obscured the vent.

    مه غلیظ دودکش را پوشانده بود.

    The old vent needs to be replaced before winter.

    دودکش قدیمی باید پیش از زمستان تعویض شود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد vent

    1. noun outlet
      Synonyms:
      opening hole exit avenue duct pipe drain orifice aperture spout ventilator chimney flue split
      Antonyms:
      door closure
    1. verb let out; express
      Synonyms:
      express release emit utter air state declare voice issue give out give off discharge pour out ventilate assert unleash empty loose give put come out with drive out throw off verbalize provide escape take out on

    سوال‌های رایج vent

    گذشته‌ی ساده vent چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده vent در زبان انگلیسی vented است.

    شکل سوم vent چی میشه؟

    شکل سوم vent در زبان انگلیسی vented است.

    شکل جمع vent چی میشه؟

    شکل جمع vent در زبان انگلیسی vents است.

    وجه وصفی حال vent چی میشه؟

    وجه وصفی حال vent در زبان انگلیسی venting است.

    سوم‌شخص مفرد vent چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد vent در زبان انگلیسی vents است.

    ارجاع به لغت vent

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vent

    لغات نزدیک vent

    • - venosity
    • - venous
    • - vent
    • - ventage
    • - ventail
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.