فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Give Out

American: ˈɡɪvˈaʊt British: ɡɪvaʊt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

اعلام کردن، آشکار کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

Finally, they gave out that he had died.

بالاخره اعلام کردند که او مرده است.

phrasal verb

بیرون دادن، بیرون ریختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
phrasal verb

توزیع کردن، پخش کردن

They will give out dividends twice a year.

سود سهام را سالی دوبار خواهند داد.

phrasal verb

شکست خوردن، موفق نشدن

phrasal verb

از حال رفتن، غش کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد give out

  1. phrasal verb discharge
    Synonyms:
    release emit send out give forth produce throw out pour exhale issue vent emanate beam radiate flow void effuse exude belch smell of
  1. phrasal verb break down, get out of order, fail
  1. phrasal verb complain, sulk, chastise

ارجاع به لغت give out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «give out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/give out

لغات نزدیک give out

پیشنهاد بهبود معانی