فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Give Out

American: ˈɡɪvˈaʊt British: ɡɪvaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    اعلام کردن، آشکار کردن
    • - Finally, they gave out that he had died.
    • - بالاخره اعلام کردند که او مرده است.
  • phrasal verb
    بیرون دادن، بیرون ریختن
  • phrasal verb
    توزیع کردن، پخش کردن
    • - They will give out dividends twice a year.
    • - سود سهام را سالی دوبار خواهند داد.
  • phrasal verb
    شکست خوردن، موفق نشدن
  • phrasal verb
    از حال رفتن، غش کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد give out

  1. phrasal verb discharge
    Synonyms: beam, belch, effuse, emanate, emit, exhale, exude, flow, give forth, issue, pour, produce, radiate, release, send out, smell of, throw out, vent, void
  2. phrasal verb Break down, get out of order, fail
  3. phrasal verb Complain, sulk, chastise

ارجاع به لغت give out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «give out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/give out

لغات نزدیک give out

پیشنهاد بهبود معانی