فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Emanate

ˈeməneɪt ˈeməneɪt

گذشته‌ی ساده:

emanated

شکل سوم:

emanated

سوم‌شخص مفرد:

emanates

وجه وصفی حال:

emanating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive

ناشی شدن، سرچشمه گرفتن، بیرون آمدن، جاری شدن، تجلی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Fragrance emanates from flowers.

بوی خوش از گل‌ها برمی‌خیزد.

Most of the criticism against him emanates from his defeated rivals.

بیشتر انتقاداتی که از او می‌شود، از رقیب شکست‌خورده‌اش سرچشمه می‌گیرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Some radioactive substances can emanate dangerous radiation for many years.

برخی مواد تابش‌گر قادرند سال‌ها به‌طور خطرناکی از خود اشعه‌ی رادیواکتیو ساطع کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد emanate

  1. verb come forth; give off
    Synonyms:
    emerge arise issue originate proceed spring flow emit exude exhale discharge exit egress derive stem rise radiate send forth initiate birth
    Antonyms:
    withdraw take

ارجاع به لغت emanate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emanate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emanate

لغات نزدیک emanate

پیشنهاد بهبود معانی