با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Emanate

ˈeməneɪt ˈeməneɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    emanated
  • شکل سوم:

    emanated
  • سوم شخص مفرد:

    emanates
  • وجه وصفی حال:

    emanating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive verb - intransitive
    ناشی شدن، سرچشمه گرفتن، بیرون آمدن، جاری شدن، تجلی کردن
    • - Fragrance emanates from flowers.
    • - بوی خوش از گل‌ها برمی‌خیزد.
    • - Most of the criticism against him emanates from his defeated rivals.
    • - بیشتر انتقاداتی که از او می‌شود، از رقیب شکست‌خورده‌اش سرچشمه می‌گیرد.
    • - Some radioactive substances can emanate dangerous radiation for many years.
    • - برخی مواد تابش‌گر قادرند سال‌ها به‌طور خطرناکی از خود اشعه‌ی رادیواکتیو ساطع کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد emanate

  1. verb come forth; give off
    Synonyms: arise, birth, derive, discharge, egress, emerge, emit, exhale, exit, exude, flow, initiate, issue, originate, proceed, radiate, rise, send forth, spring, stem
    Antonyms: take, withdraw

ارجاع به لغت emanate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emanate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/emanate

لغات نزدیک emanate

پیشنهاد بهبود معانی