آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ آبان ۱۴۰۴

    Stem

    stem stem

    گذشته‌ی ساده:

    stemmed

    شکل سوم:

    stemmed

    سوم‌شخص مفرد:

    stems

    وجه وصفی حال:

    stemming

    شکل جمع:

    stems

    معنی stem | جمله با stem

    noun countable

    پایه، تنه، بخش اصلی، قسمت مرکزی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    The stem of the structure supports the entire upper section.

    قسمت مرکزی سازه، کل بخش بالایی را نگه می‌دارد.

    The sculpture was supported by a thin metal stem attached to the base.

    این مجسمه توسط پایه‌ی فلزی نازکی که به زیر آن متصل بود، نگه داشته می‌شد.

    noun countable

    گیاه‌شناسی ساقه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    Leaves grow directly from the stem in most herbaceous plants.

    در بیشتر گیاهان علفی، برگ‌ها مستقیماً از ساقه رشد می‌کنند.

    The tulip’s stem bent under the weight of the flower.

    ساقه‌ی لاله زیر وزن گل خم شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to stem cherries

    ساقه‌ی گیلاس‌ها را کندن

    noun countable

    پایه (بخش باریک و عمودی در لیوان که بخش نگهدارنده‌ی مایع را به کف صاف آن وصل می‌کند)

    Hold the glass by the stem, not the bowl.

    لیوان را از پایه بگیر، نه از بخش بالایی آن.

    The crystal stem broke when it fell off the table.

    پایه‌ی بلورین لیوان وقتی از روی میز افتاد، شکست.

    noun countable

    زبان‌شناسی ریشه، بُن (بخش اصلی واژه)

    By removing the prefix and suffix, you can find the stem of the word.

    با حذف پیشوند و پسوند می‌توانی ریشه‌ی واژه را پیدا کنی.

    Many Persian words share the same stem but have different meanings when prefixes are added.

    بسیاری از واژه‌های فارسی ریشه‌ی مشترکی دارند اما با افزودن پیشوندها، معنای متفاوتی پیدا می‌کنند.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی پیچ تنظیم (در ساعت)

    در انگلیسی بریتانیایی از winder استفاده می‌شود.

    You should never force the stem, or it might come loose.

    هرگز نباید پیچ تنظیم را با زور بچرخانی، چون ممکن است شل شود.

    Gently turn the stem clockwise to move the hands forward.

    پیچ تنظیم را به‌آرامی در جهت عقربه‌های ساعت بچرخان تا عقربه‌ها جلو بروند.

    noun countable

    سپر (کشتی)

    The carpenter repaired the wooden stem after the ship hit a rock.

    نجار پس‌از برخورد کشتی به صخره، سپر چوبی را تعمیر کرد.

    The ship’s stem was reinforced with steel to withstand strong waves.

    سپر کشتی با فولاد تقویت شد تا در برابر امواج شدید مقاومت کند.

    verb - transitive

    جلوگیری کردن، مهار کردن، متوقف کردن، بازداشتن، سد کردن

    The government was unable to stem the tide of discontent.

    دولت قادر نبود که جلوی موج نارضایتی را بگیرد.

    The company implemented strict rules to stem financial losses.

    شرکت، قوانین سخت‌گیرانه‌ای را برای متوقف کردن زیان مالی اجرا کرد.

    verb - transitive

    بند آوردن، متوقف کردن، جلوی جریان را گرفتن، مهار کردن (مایع)

    Cold water can sometimes help stem minor nosebleeds.

    آب سرد گاهی می‌تواند به بند آوردن خون‌دماغ‌های جزئی کمک کند.

    He tried to stem the blood with his hands until help arrived.

    او سعی کرد با دستانش خون را بند بیاورد تا کمک برسد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to stem floodwaters with sandbags

    با کیسه‌های شن جلو سیلاب را گرفتن

    to stem the flow of blood

    جریان (یا ریزش) خون را بند آوردن

    Finally the bleeding stemmed.

    بالأخره خونریزی بند آمد.

    to row upstream, stemming the current

    مخالف جریان آب به طرف بالای رودخانه پارو زدن

    abbreviation noun uncountable

    (STEM) علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات

    شکل کامل: Science, Technology, Engineering, and Mathematics

    شکل نوشتاری دیگر: Stem

    STEM careers often offer high-paying and innovative job opportunities.

    حرفه‌های STEM اغلب فرصت‌های شغلی نوآورانه و پردرآمد فراهم می‌کنند.

    The school organized a STEM fair to showcase student projects.

    مدرسه نمایشگاهی از پروژه‌های دانش‌آموزان STEM برگزار کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد stem

    1. noun stalk of plant
      Synonyms:
      stock shoot trunk branch axis peduncle petiole pedicel pedicle
      Antonyms:
      root
    1. verb come from
      Synonyms:
      originate arise derive spring proceed emanate develop flow rise issue be caused be brought about be generated be bred head
      Antonyms:
      cause
    1. verb prevent, stop
      Synonyms:
      stop check control restrain contain curb hold back hinder resist oppose stay arrest withstand bring to a standstill dam
      Antonyms:
      help encourage aid abet

    Idioms

    from stem to stem

    1- از جلو تا عقب، (کشتی) از سینه تا پاشنه، از یک سو تا سوی دیگر 2- سرتاسر، در تمام درازا

    stem the tide (of something)

    جلو موج چیزی را گرفتن

    سوال‌های رایج stem

    گذشته‌ی ساده stem چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده stem در زبان انگلیسی stemmed است.

    شکل سوم stem چی میشه؟

    شکل سوم stem در زبان انگلیسی stemmed است.

    شکل جمع stem چی میشه؟

    شکل جمع stem در زبان انگلیسی stems است.

    وجه وصفی حال stem چی میشه؟

    وجه وصفی حال stem در زبان انگلیسی stemming است.

    سوم‌شخص مفرد stem چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد stem در زبان انگلیسی stems است.

    ارجاع به لغت stem

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «stem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stem

    لغات نزدیک stem

    • - stellify
    • - stellular
    • - stem
    • - stem from
    • - stem the tide (of something)
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.