امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Trunk

trʌŋk trʌŋk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    trunks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
تنه (درخت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The squirrel scurried up the trunk of the tree.
- سنجاب از تنه‌ی درخت بالا رفت.
- Birds nested in the hollow of the old tree trunk.
- پرندگان در حفره‌ی تنه‌ی درخت قدیمی لانه کرده‌اند.
noun countable
کالبدشناسی تنه (بدن) (قسمت اصلی بدن انسان منهای سر و پاها و بازوها) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده
- The boxer's opponent aimed directly for his trunk.
- حریف بوکسور مستقیماً تنه‌ی او را هدف قرار داد.
- His trunk was covered in tattoos.
- تنه‌اش با تتو پوشیده شده بود.
noun countable
کالبدشناسی تنه، شاخه‌ی اصلی (قسمت اصلی رگ یا عصب)
- Blood flows through the trunk of the artery.
- خون از طریق تنه‌ی شریان جریان دارد.
- The trunk of the vein was blocked.
- شاخه‌ی اصلی رگ بسته شده بود.
noun countable
جانورشناسی خرطوم (فیل) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده
- The elephant used its trunk to reach for leaves on the tall tree.
- فیل از خرطومش برای رسیدن به برگ‌های درخت بلند استفاده کرد.
- The mother elephant gently caressed her baby with her trunk.
- فیل مادر با خرطوم بچه‌اش را به‌آرامی نوازش کرد.
noun countable
صندوق، یخدان (برای نگهداری لباس و اموال شخصی)
- I packed all my clothes and shoes neatly into the large trunk.
- تمام لباس‌ها و کفش‌هایم را در صندوق بزرگ گذاشتم.
- The antique trunk was passed down from generation to generation in the family.
- یخدان آنتیک در این خانواده از نسلی به نسل دیگر منتقل شد.
noun countable B1
انگلیسی آمریکایی صندوق عقب (خودرو)
- I kept my suitcase in the trunk during the road trip.
- در سفر جاده‌ای چمدانم را در صندوق عقب گذاشتم.
- The trunk of the car was filled with groceries.
- صندوق عقب ماشین پر از اقلام خوراکی بود.
noun plural countable
پوشاک مایو (مردانه) (trunks)
- His colorful trunks caught everyone's attention at the pool.
- مایوی رنگارنگ او توجه همه را در استخر به خود جلب کرد.
- He pulled on his swim trunks and headed to the pool.
- مایوی شنا را به تن کرد و به سمت استخر رفت.
noun plural
پوشاک شلوارک (trunks)
- He bought a new pair of trunks.
- شلوارک جدیدی خرید.
- He packed his trunks.
- شلوارکش را برداشت.
noun countable
جانورشناسی سینه (حشره)
- The ant's trunk was strong.
- سینه‌ی مورچه قوی بود.
- the grasshopper's trunk
- سینه‌ی ملخ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trunk

  1. noun body, core
    Synonyms:
    block bole butt column log soma stalk stem stock thorax torso
    Antonyms:
    extremities
  1. noun long nose of animal
    Synonyms:
    beak proboscis prow snoot snout
  1. noun container, box
    Synonyms:
    bag baggage bin case chest coffer coffin crate foot locker locker luggage portmanteau suitcase wardrobe

ارجاع به لغت trunk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trunk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trunk

لغات نزدیک trunk

پیشنهاد بهبود معانی