فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Trunk

trʌŋk trʌŋk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    trunks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    تنه (درخت)
    • - The squirrel scurried up the trunk of the tree.
    • - سنجاب از تنه‌ی درخت بالا رفت.
    • - Birds nested in the hollow of the old tree trunk.
    • - پرندگان در حفره‌ی تنه‌ی درخت قدیمی لانه کرده‌اند.
  • noun countable
    کالبدشناسی تنه (بدن) (قسمت اصلی بدن انسان منهای سر و پاها و بازوها)
    • - The boxer's opponent aimed directly for his trunk.
    • - حریف بوکسور مستقیماً تنه‌ی او را هدف قرار داد.
    • - His trunk was covered in tattoos.
    • - تنه‌اش با تتو پوشیده شده بود.
  • noun countable
    کالبدشناسی تنه، شاخه‌ی اصلی (قسمت اصلی رگ یا عصب)
    • - Blood flows through the trunk of the artery.
    • - خون از طریق تنه‌ی شریان جریان دارد.
    • - The trunk of the vein was blocked.
    • - شاخه‌ی اصلی رگ بسته شده بود.
  • noun countable
    جانورشناسی خرطوم (فیل)
    • - The elephant used its trunk to reach for leaves on the tall tree.
    • - فیل از خرطومش برای رسیدن به برگ‌های درخت بلند استفاده کرد.
    • - The mother elephant gently caressed her baby with her trunk.
    • - فیل مادر با خرطوم بچه‌اش را به‌آرامی نوازش کرد.
  • noun countable
    صندوق، یخدان (برای نگهداری لباس و اموال شخصی)
    • - I packed all my clothes and shoes neatly into the large trunk.
    • - تمام لباس‌ها و کفش‌هایم را در صندوق بزرگ گذاشتم.
    • - The antique trunk was passed down from generation to generation in the family.
    • - یخدان آنتیک در این خانواده از نسلی به نسل دیگر منتقل شد.
  • noun countable B1
    انگلیسی آمریکایی صندوق عقب (خودرو)
    • - I kept my suitcase in the trunk during the road trip.
    • - در سفر جاده‌ای چمدانم را در صندوق عقب گذاشتم.
    • - The trunk of the car was filled with groceries.
    • - صندوق عقب ماشین پر از اقلام خوراکی بود.
  • noun plural countable
    پوشاک مایو (مردانه) (trunks)
    • - His colorful trunks caught everyone's attention at the pool.
    • - مایوی رنگارنگ او توجه همه را در استخر به خود جلب کرد.
    • - He pulled on his swim trunks and headed to the pool.
    • - مایوی شنا را به تن کرد و به سمت استخر رفت.
  • noun plural
    پوشاک شلوارک (trunks)
    • - He bought a new pair of trunks.
    • - شلوارک جدیدی خرید.
    • - He packed his trunks.
    • - شلوارکش را برداشت.
  • noun countable
    جانورشناسی سینه (حشره)
    • - The ant's trunk was strong.
    • - سینه‌ی مورچه قوی بود.
    • - the grasshopper's trunk
    • - سینه‌ی ملخ
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد trunk

  1. noun body, core
    Synonyms: block, bole, butt, column, log, soma, stalk, stem, stock, thorax, torso
    Antonyms: extremities
  2. noun long nose of animal
    Synonyms: beak, proboscis, prow, snoot, snout
  3. noun container, box
    Synonyms: bag, baggage, bin, case, chest, coffer, coffin, crate, foot locker, locker, luggage, portmanteau, suitcase, wardrobe

ارجاع به لغت trunk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trunk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trunk

لغات نزدیک trunk

پیشنهاد بهبود معانی