با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Beak

biːk biːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    beaks

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable C1
    منقار، پوزه، دهنه لوله
    • - A woodpecker uses its beak like a drill.
    • - دارکوب نوک خود را همچون مته به کار می‌برد.
    • - an eagle's beak
    • - منقار عقاب
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد beak

  1. noun nose of animal
    Synonyms: bill, mandible, muzzle, neb, nib, nozzle, pecker, proboscis, projection, prow, snout

ارجاع به لغت beak

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beak» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beak

لغات نزدیک beak

پیشنهاد بهبود معانی