شکل جمع:
nibsنوک قلم، سرقلم
A worn nib can affect the fluidity of your writing.
یک نوک قلم ساییدهشده میتواند بر روان بودن نوشتهی شما تأثیر بگذارد.
The fountain pen's nib glided smoothly across the paper.
نوک خودکار بهنرمی روی کاغذ میرفت.
نوک، منقار، پوزه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He sketched the duck's nib delicately in his notebook.
منقار اردک را با ظرافت در دفترش ترسیم کرد.
She admired the vibrant colors of the parrot's nib.
او رنگهای زیبای نوک طوطی را تحسین میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nib» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nib