فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Beaker

ˈbiːkər ˈbiːkə

شکل جمع:

beakers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

بشر (ظرفی استوانه‌ای که در آزمایشگاه برای نگهداری و گرم کردن و مخلوط کردن مایعات از آن استفاده می‌شود)

The scientist carefully poured the liquid into the beaker.

دانشمند با احتیاط مایع را داخل بشر ریخت.

The chemistry student washed the beaker before conducting an experiment.

دانشجوی شیمی پیش از انجام آزمایش، بشر را شست.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی جام، لیوان (بزرگ و بدون دسته)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She sipped her coffee from a beaker.

قهوه‌اش را از یک لیوان میل کرد.

The beaker shattered.

جام شکست.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beaker

  1. noun cup
    Synonyms:
    glass mug cup goblet chalice stein

ارجاع به لغت beaker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beaker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beaker

لغات نزدیک beaker

پیشنهاد بهبود معانی