شکل جمع:
thoraxesهمچنین میتوان از شکل جمع thoraces به جای thoraxes استفاده کرد.
کالبدشناسی سینه (قسمتی بین گردن و شکم)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالبدشناسی
The doctor examined the patient's thorax.
پزشک سینهی بیمار را معاینه کرد.
The bird's thorax expanded as it took a deep breath.
با کشیدن نفس عمیق سینهی پرنده منبسط شد.
جانورشناسی کالبدشناسی سینهگاه (در حشرات)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The thorax of the ant is covered in a hard exoskeleton.
سینهگاه مورچه با یک اسکلت خارجی سخت پوشیده شده است.
Insects have three main body parts: the head, thorax, and abdomen.
بدن حشرات سه بخش اصلی دارد: سر، سینهگاه و شکم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thorax» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thorax