فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Thorax

ˈθɔːræks ˈθɔːræks

شکل جمع:

thoraxes

توضیحات:

همچنین می‌توان از شکل جمع thoraces به‌ جای thoraxes استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کالبدشناسی سینه (قسمتی بین گردن و شکم)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

The doctor examined the patient's thorax.

پزشک سینه‌ی بیمار را معاینه کرد.

The bird's thorax expanded as it took a deep breath.

با کشیدن نفس عمیق سینه‌ی پرنده منبسط شد.

noun

جانورشناسی کالبدشناسی سینه‌گاه (در حشرات)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The thorax of the ant is covered in a hard exoskeleton.

سینه‌گاه مورچه با یک اسکلت خارجی سخت پوشیده شده است.

Insects have three main body parts: the head, thorax, and abdomen.

بدن حشرات سه بخش اصلی دارد: سر، سینه‌گاه و شکم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد thorax

  1. noun a box-like container, or a piece of furniture with drawers
    Synonyms:
    trunk breast
  1. noun the part of the human torso between the neck and the diaphragm or the corresponding part in other vertebrates
    Synonyms:
    chest pectus

ارجاع به لغت thorax

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thorax» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thorax

لغات نزدیک thorax

پیشنهاد بهبود معانی