امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Block

blɑːk blɒk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    blocked
  • شکل سوم:

    blocked
  • سوم‌شخص مفرد:

    blocks
  • وجه وصفی حال:

    blocking
  • شکل جمع:

    blocks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
بلوک، قطعه، قالب، کنده، تکه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a cement block
- بلوک سیمانی
- a block of wood
- قطعه چوب
- a block of ice
- قالب یخ
noun countable
ساختمان، آپارتمان بزرگ، بلوک
- He drove (his car) around the block.
- او با اتومبیل دور بلوک گشت.
- His flat is on the fifth floor of this ten-storey block.
- آپارتمان او در طبقه‌ی پنجم این ساختمان ده طبقه است.
noun countable
انگلیسی آمریکایی خیابان یا محله‌ی مربع شکل
- I walked three blocks over.
- من سه خیابان بالاتر رفتم.
- How many blocks should we walk?
- چند خیابان را باید پیاده برویم؟
noun countable
گروه، دسته، واحد
- a block of tickets
- یک دسته بلیط
- They sell stamps in blocks.
- تمبرها را دسته‌ای می‌فروشند.
noun countable
مانع، سد
- They put a block on any future development.
- بر سر راه همه‌ی پیشرفت‌های آتی مانع گذاشتند.
- social and psychological blocks
- موانع اجتماعی و روان‌شناختی
noun uncountable
تکه‌ای چوب که در زمان قدیم سر مجرم را روی آن قرار می‌دادند و می‌بریدند
noun countable
مکانیک بدنه‌ی موتور که سیلندرها در آن قرار می‌گیرند
noun countable
تکه‌های اسباب‌بازی، آجرهای خانه‌سازی کودکان
noun countable
ورزش نقطه‌ی شروع مسابقه
noun countable
پزشکی گرفتگی یا انسداد اندام بدن، توقف در عملکرد اندام link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده
- The patient presented with a block.
- بیمار به خاطر انسداد اندام به پزشک مراجعه کرد.
- heart block
- انسداد قلب
noun countable
روان‌شناسی سلامت روان وقفه یا توقف ذهنی، ایست، تعلیق، گسیختگی، بازایستی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سلامت روان

مشاهده
- writer's block
- توقف ذهنی نویسنده
- an emotional block
- تعلیق عاطفی
noun countable
عامیانه کله، سر
- He threatened to knock my block off.
- تهدید کرد که کله‌ام را خرد خواهد کرد.
- I'll knock his block off if he tries anything with me!
- اگه بخواد کاری بکنه سرش رو می‌شکنم!
verb - transitive
مانع شدن، مسدود کردن، جلوگیری کردن، سد کردن، جلوی چیزی را گرفتن، بازداشتن
- Soldiers blocked our way.
- سربازان جلو راهمان را گرفتند.
- The pipe is blocked.
- لوله گرفته است.
- This new building blocks our view of the sea.
- این ساختمان جدید جلو دید ما را به دریا می‌گیرد.
- blocked account
- حساب مسدود (بلوک شده)
- blocked currency
- پول بلوک شده
- He tried to block the deal.
- او سعی کرد جلو معامله را بگیرد.
- The Spanish government tried to block out new ideas from abroad.
- دولت اسپانیا کوشید جلو پخش اندیشه‌های نوین خارجی را بگیرد.
- The democrats blocked the passage of the bill.
- دموکراتها از تصویب لایحه جلوگیری کردند.
- The road was completely blocked.
- راه کاملاً بند آمده بود.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد block

  1. noun mass of material
    Synonyms:
    bar brick cake chunk cube hunk ingot loaf lump oblong piece section segment slab slice solid square
  1. noun obstruction
    Synonyms:
    bar barrier blank wall blockage chunk clog hindrance impediment jam mass obstacle obstruction roadblock snag stop stoppage wall
    Antonyms:
    opening
  1. verb obstruct
    Synonyms:
    arrest bar barricade blockade block out brake catch charge check choke clog close close off close out congest cut off dam deter fill halt hang up hinder hold up impede intercept interfere with occlude plug prevent shut off shut out stall stonewall stop stopper stop up stymie tackle take out of play thwart
    Antonyms:
    let go let up open unblock

Phrasal verbs

  • block in

    اتومبیل خود را جلو اتومبیل دیگر پارک کردن، راه ماشین دیگر را سد کردن

  • block out

    جلوی چیزی را گرفتن، مانع شدن

    تلاش کردن برای فکر نکردن به موضوعی

  • block up

    1- (متن یا فضا و غیره را) به طور مسدودکننده‌ای پر کردن 2- (توسط قطعات چوبی یا فلزی و غیره) بلند کردن

Idioms

  • go to the block

    1- اعدام شدن (از طریق قطع سر) 2- حراج کردن، به حراج گذاشتن

لغات هم‌خانواده block

  • verb - intransitive
    block

ارجاع به لغت block

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «block» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/block

لغات نزدیک block

پیشنهاد بهبود معانی