شکلهای نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): hold-up و holdup
دوام آوردن، پایدار ماندن، تاب آوردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
Despite the economic downturn, our company managed to hold up and remain profitable.
علیرغم رکود اقتصادی، شرکت ما توانست دوام بیاورد و سودآور باقی بماند.
The team's defense was able to hold up against the opposing team's relentless attacks.
دفاع این تیم توانست در برابر حملات پیوستهی تیم حریف تاب بیاورد.
عقب انداختن، به تأخیر انداختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bad weather conditions held up our flight for several hours.
شرایط بد آبوهوایی چندین ساعت پرواز ما را عقب انداخت.
Please hold up your decision until you have all the necessary information.
لطفاً تصمیم خود را تا زمانی که تمام اطلاعات لازم را کسب میکنید، به تأخیر بیندازید.
سرقت کردن، دستبرد زدن (با اسلحه)
I heard that a group of thieves tried to hold up a bank last night.
شنیدم دیشب گروهی از دزدها قصد داشتند با اسلحه به بانک دستبرد بزنند.
The convenience store was held up by a masked man.
مردی نقابدار با اسلحه به خواربارفروشی دستبرد زد.
تأخیر
hold up in the delivery of the supplies
تأخیر در تحویل مایحتاج
the holdup at the train station
تأخیر در ایستگاه قطار
سرقت مسلحانه
He was able to prevent a hold up at the jewelry store.
او توانست جلوی سرقت مسلحانه در جواهرفروشی را بگیرد.
the victim of the hold-up
قربانی سرقت مسلحانه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hold up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hold-up-2