آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

    Hold Up

    hoʊldˈəp həʊldʌp

    توضیحات:

    شکل‌های نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): hold-up و holdup

    معنی hold up | جمله با hold up

    phrasal verb verb - intransitive B1

    دوام آوردن، پایدار ماندن، تاب آوردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    Despite the economic downturn, our company managed to hold up and remain profitable.

    علی‌رغم رکود اقتصادی، شرکت ما توانست دوام بیاورد و سودآور باقی بماند.

    The team's defense was able to hold up against the opposing team's relentless attacks.

    دفاع این تیم توانست در برابر حملات پیوسته‌ی تیم حریف تاب بیاورد.

    phrasal verb verb - transitive

    عقب انداختن، به تأخیر انداختن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The bad weather conditions held up our flight for several hours.

    شرایط بد آب‌وهوایی چندین ساعت پرواز ما را عقب انداخت.

    Please hold up your decision until you have all the necessary information.

    لطفاً تصمیم خود را تا زمانی که تمام اطلاعات لازم را کسب می‌کنید، به تأخیر بیندازید.

    phrasal verb verb - transitive

    سرقت کردن، دستبرد زدن (با اسلحه)

    I heard that a group of thieves tried to hold up a bank last night.

    شنیدم دیشب گروهی از دزدها قصد داشتند با اسلحه به بانک دستبرد بزنند.

    The convenience store was held up by a masked man.

    مردی نقاب‌دار با اسلحه به خواربارفروشی دستبرد زد.

    noun countable informal

    تأخیر

    hold up in the delivery of the supplies

    تأخیر در تحویل مایحتاج

    the holdup at the train station

    تأخیر در ایستگاه قطار

    noun countable

    سرقت مسلحانه

    He was able to prevent a hold up at the jewelry store.

    او توانست جلوی سرقت مسلحانه در جواهرفروشی را بگیرد.

    the victim of the hold-up

    قربانی سرقت مسلحانه

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hold up

    1. verb postpone
      Synonyms:
      delay stop suspend hold off slow down stay impede retard set back interrupt interfere hinder detain pause waive prorogue
      Antonyms:
      allow permit continue forward promote
    1. verb rob
      Synonyms:
      steal from mug stick up waylay burglarize
      Antonyms:
      give

    ارجاع به لغت hold up

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hold up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hold-up-2

    لغات نزدیک hold up

    • - hold to something
    • - hold together
    • - hold up
    • - hold water
    • - hold with
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.