فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Prorogue

proʊˈroʊɡ prəʊˈrəʊɡ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
( prorogate ) تعطیل کردن، به تعویق انداختن، تعطیل شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prorogue

  1. verb hold back to a later time
    Synonyms:
    postpone put off defer hold-over remit put-over table shelve set back

ارجاع به لغت prorogue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prorogue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prorogue

لغات نزدیک prorogue

پیشنهاد بهبود معانی