امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Postpone

poʊsˈpoʊn pəʊsˈpəʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    postponed
  • شکل سوم:

    postponed
  • سوم‌شخص مفرد:

    postpones
  • وجه وصفی حال:

    postponing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B1
عقب انداختن، به تعویق انداختن، موکول کردن، پست‌تر دانستن، در درجه دوم گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The party was postponed to next Wednesday.
- مهمانی به چهارشنبه‌ی دیگر موکول شد.
- to postpone making a decision
- تصمیم‌گیری را به بعد موکول کردن
- German verbs are usually postponed.
- افعال آلمانی معمولاً در آخر جمله قرار می‌گیرند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد postpone

  1. verb put off till later time
    Synonyms:
    adjourn cool it defer delay give a rain check hang fire hold off hold over hold up lay over pigeonhole prorogue put back put on back burner put on hold shelve suspend table
    Antonyms:
    carry out continue do expedite forward maintain persevere

ارجاع به لغت postpone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «postpone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/postpone

لغات نزدیک postpone

پیشنهاد بهبود معانی