گذشتهی ساده:
postponedشکل سوم:
postponedسومشخص مفرد:
postponesوجه وصفی حال:
postponingعقب انداختن، به تعویق انداختن، موکول کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
The party was postponed to next Wednesday.
مهمانی به چهارشنبهی دیگر موکول شد.
I postponed calling her because I wasn’t ready to talk.
تماس گرفتن با او را عقب انداختم چون آمادهی صحبت نبودم.
The concert has been postponed indefinitely.
کنسرت تا اطلاع ثانوی به تعویق افتاده است.
to postpone making a decision
تصمیمگیری را به بعد موکول کردن
پستتر دانستن، در درجه دوم گذاشتن، کمتر اهمیت دادن، در آخر قرار دادن، بعدتر قرار دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
German verbs are usually postponed.
افعال آلمانی معمولاً در آخر جمله قرار میگیرند.
The company postponed customer satisfaction in favor of rapid growth.
شرکت رضایت مشتری را پایینتر از رشد سریع در اولویت قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «postpone» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/postpone