گذشتهی ساده:
remittedشکل سوم:
remittedسومشخص مفرد:
remitsوجه وصفی حال:
remittingشکل جمع:
remitsارسال وجه
بخشیدن، آمرزیدن، معاف کردن، فرو نشاندن، پول رسانیدن، وجه فرستادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The priests had the power to remit sins.
کشیشان قادر بودند که گناهان را ببخشند.
The old farmer's back taxes were remitted.
مالیاتهای عقبافتادهی کشاورز پیر مورد بخشودگی قرار گرفت.
The striking worker's pay was remitted.
مزد کارگران اعتصابی پرداخت شد.
It was a great hope, a hope that remitted all pains.
امید بزرگی بود، امیدی که همهی دردها را فرو نشاند.
We must not remit our efforts.
نباید کوششهای خود را کم کنیم.
The case was remitted to a special committee.
آن قضیه را به کمیسیون ویژهای ارجاع کردند.
His claim has been remitted to a lesser court.
ادعای او را به یک دادگاه پایینتر ارجاع کردهاند.
Please remit promptly by check or money order.
لطفاً وجه را فوراً از طریق چک یا حوالهی بانکی ارسال دارید.
The full amount must be remitted in five days.
کل مبلغ باید ظرف پنج روز فرستاده شود.
They remitted the consideration of the matter until the next session.
آنها رسیدگی به موضوع را تا جلسهی بعد به تعویق انداختند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «remit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/remit