گذشتهی ساده:
mailedشکل سوم:
mailedسومشخص مفرد:
mailsوجه وصفی حال:
mailingزره، جوشن، پست
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
air mail
پست هوایی
چاپار، نامهرسان، پستی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The five o'clock train was today's last mail.
قطار ساعت پنج آخرین وسیلهی نامهرسانی امروز بود.
morning mail
نامهرسانی بامدادی
Mail is not delivered on holidays.
مرسولات پستی در ایام تعطیل توزیع نمیشود.
They inspected the officers' mail.
نامههای پستی افسران را تفتیش میکردند.
I haven't opened my mail yet.
هنوز نامههای پستی خود را باز نکردهام.
(انگلیس) وسیلهی نامه رسانی، مراسلات پستی، نامهی پستی، بستهی پستی، نامههای ارسالی یا رسیده
با پست فرستادن، پست کردن
The letter is in the mail and he will get it tomorrow.
نامه پست شده است و فردا به دستش خواهد رسید.
I mailed her a birthday card.
یک کارت تولد برایش پست کردم.
This letter was mailed two weeks ago.
این نامه دو هفته پیش پست شده بود.
زرهدار کردن
با پست، از طریق پست
در پست
پست زمینی و دریایی (در برابر: پست هوایی)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mail» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mail