گذشتهی ساده:
parceledشکل سوم:
parceledسومشخص مفرد:
parcelsوجه وصفی حال:
parcelingشکل جمع:
parcelsجزء، بخش، قسمت، گره، دسته
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
a parcel of fools
یک دسته اوباش
two parcels of land in Vanak
دو قواره زمین در ونک
This condition is part and parcel of the agreement we signed last year.
این شرط بخشی از قراردادی است که پارسال امضا کردیم.
بسته، امانت پستی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
postal parcels
بستههای پستی
parcels of food and medicine for earthquake victims
بستههای دارو و خوراک برای زلزلهزدگان
به قطعات تقسیم کردن، توزیع کردن
The huge farm was parceled out among his nine children.
مزرعهی پهناور میان نه فرزند او تقسیم شد.
بستهبندی کردن، در بسته گذاشتن
He parceled the gifts.
او هدیهها را بستهبندی کرد.
جزئی، بخشی، ناکامل، نیمهکاره، ناقص
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «parcel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/parcel