فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Parcel

ˈpɑːrsl ˈpɑːsl

گذشته‌ی ساده:

parceled

شکل سوم:

parceled

سوم‌شخص مفرد:

parcels

وجه وصفی حال:

parceling

شکل جمع:

parcels

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

جزء، بخش، قسمت، گره، دسته

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

a parcel of fools

یک دسته اوباش

two parcels of land in Vanak

دو قواره زمین در ونک

نمونه‌جمله‌های بیشتر

This condition is part and parcel of the agreement we signed last year.

این شرط بخشی از قراردادی است که پارسال امضا کردیم.

noun countable

بسته، امانت پستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

postal parcels

بسته‌های پستی

parcels of food and medicine for earthquake victims

بسته‌های دارو و خوراک برای زلزله‌زدگان

verb - transitive

به قطعات تقسیم کردن، توزیع کردن

The huge farm was parceled out among his nine children.

مزرعه‌ی پهناور میان نه فرزند او تقسیم شد.

verb - transitive

بسته‌بندی کردن، در بسته گذاشتن

He parceled the gifts.

او هدیه‌ها را بسته‌بندی کرد.

adjective

جزئی، بخشی، ناکامل، نیمه‌کاره، ناقص

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد parcel

  1. noun container prepared to be sent
    Synonyms:
    package pack bundle packet carton load bindle
  1. noun group, bunch
    Synonyms:
    band body company crowd collection lot pack bunch cluster batch clump gang crew array clot clutch
    Antonyms:
    one none
  1. noun piece of land
    Synonyms:
    property plot tract plat acreage
  1. noun part, piece
    Synonyms:
    piece portion section segment division slice cut member chunk bite moiety lion’s share piece of the action rake-off
    Antonyms:
    whole

ارجاع به لغت parcel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «parcel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/parcel

لغات نزدیک parcel

پیشنهاد بهبود معانی